حسین سرشار

حسین-سرشار--

حسین سرشار ، مردی که صدایش را جا گذاشت

حسین سرشار خواننده اپرا ، موسیقیدان، دوبلور و هنرپیشه ایرانی است. او قبل از انقلاب ستاره صحنه های اپرا و تئاتر های ایرانی بود و یکی از معدود افرادی در این حرفه بود که بعد از انقلاب هم در ایران ماند و به هنر های دیگری مانند دوبله و بازیگری روی آورد.

 حسین سرشار در ۶۰ سالگی و بعد از پشت سر گذاشتن دورانی غم انگیز درگذشت ، اما همچنان پیرامون مرگ او روایت‌های گوناگونی و متناقضی وجود دارد.

حسین سرشار زاده ۱۳۱۰ در تهران بود او در هنرستان عالی موسیقی و آواز را زیر نظر خانم اِولین باغچه بان پایه‌گذار اپرا در ایران فرا گرفت.

سپس برای ادامه تحصیل راهی ایتالیا شد. او دو سه سالی بعد از پایان تحصیل، در اپراهای رم ، ونیز و میلان برنامه اجرا کرد، اما با به راه افتادن تالار رودکی به دعوت دفتر اپرای تهران به ایران بازگشت و در این تالار به اجرای برنامه پرداخت

سال‌های دهه‌های چهل و پنجاه که مصادف بود با سال‌های اوج شکوفایی هنرهایی مثل باله، رقص و اپرا در تهران، حسین سرشار به خاطر صدای ویژه‌اش، جایگاه منحصر به فردی داشت و بر صحنه اپرای تهران، خواننده‌ای نبود که بتواند با او رقابت کند.

حسین سرشار

دوران هنری سرشار با دوره انقلاب مصادف شد ، ایران شرایط بعد از انقلاب را تجربه می‌کرد و خیلی از کسب و کارها تعطیل شدند چون در فرهنگ بعد از انقلاب جایی برای آن‌ها نبود.

در این میان اما تعدادی از هنرها هم  پشت خط کشی های انقلابی جا ماندند ، هنرهایی مثل باله و اپرا  خیلی از هنرمندان این رشته ها به خارج از کشور سفر کرده‌اند تا آنجا فعالیتشان را ادامه بدهند از آن میان اما سه نفر در ایران ماندند رشید وطن دوست ، احمد پارسى و حسین سرشار

در سال‌های جنگ تمام هنرمندانی که به امید بهبود شرایط ، در وطن ماندند به حاشیه رفتند آن زمان بیشترین چیزی که اهمیت داشت هنر انقلابی بود.
از تمام موسیقی کلاسیک در ایران فقط یک ارکستر سمفونیک باقی ماند، محمد خاتمی وزیر ارشاد به هنرمندان مرد اپرا می‌گوید که بیایید به جای اپرا سرود اجرا کنید ، می‌گویند که ما سرودخوان نیستیم و تخصص ما چیز دیگری است ، اما چاره ای نیست ارکستر سمفونیک تهران و به رهبرى نادر مرتضى پور با حضور وطن دوست ، پارسى و سرشار تشکیل می‌شود  تا برای سربازهایى که از جبهه برمی‌گردند به پادگان‌ها، سرود اجرا کنند.

حسین سرشار که زمانی رول اول اپراهای تالار رودکی است و حضورش در یک اجرا تضمین کننده فروش آن است ؛ به سینما می‌رود تا در نقش‌های درجه دو و سه بازی کند.
رفاقت قدیمی‌ای که با مهرجویی دارد باعث می‌شود که در فیلم‌های هامون و اجاره نشین ها بازی کند و بعد از آن هم در دو سه فیلم دیگر با ناصر تقوایی و علی حاتمی.

سرشار حالا 60 ساله شده کم کم علائم آلزایمر در او نمایان می‌شود حسن سرشاری که روی صحنه ستاره‌ای بی بدیل و بدون اشکال بود حالا دیالوگ‌ها را فراموش می‌کند و گاهی وسط اجرا ریتم صدایش را گم می‌کند وقتی سر قطعه “ایران” در تالار وحدت سرشار دیالوگش را فراموش کرد خیلی از همکارانش گفتند : “بالاخره غولی به اسم سرشار شکست!”

تقویم روزهای سال 70 را نشان می‌دهد نزدیکانش می‌گویند از وقتی اپرا تعطیل شده حال روحی‌اش به طور کلی دگرگون شده است.
هر روز ساعت ۹ صبح از خانه به تالار رودکی می‌رود و دم تالار اشک می‌ریزد خیلی از روزها یادش می‌رود که چگونه باید به خانه برگردد راه خانه تا تالار را بلد است اما راه برگشت به خانه را فراموش کرده است.

حسین سرشار

دوستانش در ارکستر سمفونیک با شنیدن خبر مریضی اش به عیادت او می روند ، بیماری آلزایمر هنوز برای آدم‌ها ناشناخته است مدام او را سؤال جواب می‌کنند تا بلکه چیزی یادش بیاید ، یادش نمی‌آید.
شروع می‌کند به خواندن قطعه‌ای  از اپراهای قدیمی بعضی قسمت‌ها فراموش می‌کند و همکارانش با هم همراهی‌اش می‌کنند تا بتواند قطعه را کامل کند این آخرین باری است که صدای آواز سرشار شنیده می‌شود.

خواننده سال‌های دور اپرا دیگر حافظه‌اش را از دست داده یک پرستار برایش می‌گیرند که مراقبش باشد در غفلت پرستار اتوبوسی سوار می‌شود که او را به آبادان می برد آنجا بی نام و نشان در خانه سالمندان زندگی می کند.
خانه سالمندان آتش می‌گیرد و حسین سرشار به بیمارستان منتقل می‌شود.
بعد از آن در یک مرکز درمانی روان‌پزشکی در آبادان بستری می‌شود و تا زمان مرگ در آنجا زندگی می کند ، صدای منحصر به فرد حسین سرشار در فروردین ماه سال ۱۳۷۴ در سن 64 سالگی برای همیشه خاموش می‌شود.

اشتراک گذاری این مطلب

مطالب مرتبط

امتیاز دهی به این مطلب